بهره کردن. بخش کردن. تقسیم کردن. توزیع کردن: غم هجران به سویّت تر از این قسمت کن کین همه درد به جان من تنها نرسد. سعدی. عشق چون قسمت اسباب معیشت میکرد لاله داغی ز میان برد که داغم دارد. قدسی. ، نصیب کردن: ما قلم در سر کشیدیم اختیار خویش را اختیار آن است کو قسمت کند درویش را. سعدی
بهره کردن. بخش کردن. تقسیم کردن. توزیع کردن: غم هجران به سویّت تر از این قسمت کن کین همه درد به جان من تنها نرسد. سعدی. عشق چون قسمت اسباب معیشت میکرد لاله داغی ز میان برد که داغم دارد. قدسی. ، نصیب کردن: ما قلم در سر کشیدیم اختیار خویش را اختیار آن است کو قسمت کند درویش را. سعدی
کنایه از کارهای عجیب کردن و کارهای اعجاب انگیختن. (برهان) (آنندراج). زیاده از طاقت در کاری کمال نمودن. (آنندراج). هنگامه کردن. غوغا کردن. آشوب کردن. کاری سخت خوب یا سخت بد کردن: قیامت میکنی سعدی بدین شیرین سخن گفتن مسلم نیست طوطی را در ایامت شکرخایی. سعدی. هیچ میدانی چه ها ای سروقامت میکنی میکشی و زنده میسازی، قیامت میکنی. محمدباقر ولد ابوعلی (از آنندراج). لحظه به لحظه در ستم غمزۀ او قیامتی میکند و ز کافری نیست غم قیامتش. کمال خجندی (از آنندراج)
کنایه از کارهای عجیب کردن و کارهای اعجاب انگیختن. (برهان) (آنندراج). زیاده از طاقت در کاری کمال نمودن. (آنندراج). هنگامه کردن. غوغا کردن. آشوب کردن. کاری سخت خوب یا سخت بد کردن: قیامت میکنی سعدی بدین شیرین سخن گفتن مسلم نیست طوطی را در ایامت شکرخایی. سعدی. هیچ میدانی چه ها ای سروقامت میکنی میکشی و زنده میسازی، قیامت میکنی. محمدباقر ولد ابوعلی (از آنندراج). لحظه به لحظه در ستم غمزۀ او قیامتی میکند و ز کافری نیست غم قیامتش. کمال خجندی (از آنندراج)
مستقیم کردن (چیزی را) تقویم، درست انجام دادن:) صدق در لغت راست گفتن و راست کردن و عده باشد (اوصاف الاشراف 12)، ترمیم کردن:) بوبکر بفرمود تا راست کردند (باره شهر را (تاریخ سیستان 355)، هموار کردن (خاک زمین)، ژماره کردن کسی برای مباشرت او بلند کردن: مدتی بود تا که گای نداشت پسری راست کرد و جای نداشت (حدیقه 668)، حاضر کردن مهیا ساختن، مقابله کردن (کتاب و مانند آن)
مستقیم کردن (چیزی را) تقویم، درست انجام دادن:) صدق در لغت راست گفتن و راست کردن و عده باشد (اوصاف الاشراف 12)، ترمیم کردن:) بوبکر بفرمود تا راست کردند (باره شهر را (تاریخ سیستان 355)، هموار کردن (خاک زمین)، ژماره کردن کسی برای مباشرت او بلند کردن: مدتی بود تا که گای نداشت پسری راست کرد و جای نداشت (حدیقه 668)، حاضر کردن مهیا ساختن، مقابله کردن (کتاب و مانند آن)
اگر بیند در میان خلق به راستی قسمت کرد، دلیل است که با خلایق انصاف نگه دارد و اگر بیند که مال خود را به خیر و صلاح قسمت کرد، دلیل است که فرزندان خود را زن خواهد. اگر بیند که مال خود را به شر و فساد قسمت کرد، دلیل که حالش پراکنده گردد. اگر بیند که مال کسی را به رضای او قسمت کرد، دلیلش به صلاح و فساد آن کار بازگردد - محمد بن سیرین
اگر بیند در میان خلق به راستی قسمت کرد، دلیل است که با خلایق انصاف نگه دارد و اگر بیند که مال خود را به خیر و صلاح قسمت کرد، دلیل است که فرزندان خود را زن خواهد. اگر بیند که مال خود را به شر و فساد قسمت کرد، دلیل که حالش پراکنده گردد. اگر بیند که مال کسی را به رضای او قسمت کرد، دلیلش به صلاح و فساد آن کار بازگردد - محمد بن سیرین